رزارزا، تا این لحظه: 11 سال و 29 روز سن داره

شاه نی نی

واکسن 6 ماهگی

امروز بردمتون پایش و قد و وزنتون رو اندازه گرفت . نمیدونم چرا اینجا که می آریمتون همه اندازه ها رو خیلی کمتر میگن . وزن 5960 رو گفت 5700 . پدرتون هم خیلی عصبانی شده بود به هر حال واکسنتون رو زدیم و شما خیلی گریه کردین اما زودتر از ماه های دیگه آروم شدین . این سری خیلی بهتر از ماه های قبل بودین و غیر از یک بار اصلا تب نکردین .همکارای مامانتون هم که من باشم برای شش ماهگیتون کلی لباس و عروسک و اینها براتون خریدن که همین جا ازشون تشکر میکنم .   پ . ن :این روزها رابطه ام با پدرتوت خیلی عمیق تر از قبل شده ، یه سری حرف ها و مسائل باعث شد دوباره جایگاه همو تو زندگی پیدا کنیم . خیلی خوش حالم که همسری مهربان و فهمیده مثل پدرتون دارم . ...
11 مهر 1392

این روزها

پریروز رسما اعلام کردم که بچه ندیده هستم.  وقتی آدم خودش مادر و پدر میشه هر حرکت بچه اش براش کلی جالب میشه من که نسبت به شما اینطوری ام با این که میدونم وقتی میگین با با با منظورتون پدرت نیست اما الکی به همسرم میگم باباش رزا شما رو صدا میکنه . فردا هم میبرمتون واکسن خدا کنه به خیر بگذره. یک هفته ای هست که تو صندلی ماشین می شونمتون . خیلی هم دوست دارین و توش پز میدین. سرلاک هم بهتون میدم فقط سرلاک برنج . سوپ و فرنی هم که میدادم. و پوره ی سیب زمینی که خیلی دوسش دارین .دمر هم که میشین . دیگه دیگه ....آها جدیدا هم پاتونو میگیرین مثل ساندویچ دو دستی گاز میزنین . یعنی نگاش میکنین و مثل شیر گرسنه صورتتون رو یه تکون به چپ و یه تکون به راس...
10 مهر 1392

مریضی مامان

دختر نازم من این روزها سخت مریضم و شما هم کم مونده مثل من شی .نصف شب ها بینی تون خس خس میکنه و دیشب هم خیلی گریه کردی. امیدوارم هر چه زودتر خوب بشیم که پدرتون هم کم تر اذیت شه . امروز میبرمت دکتر تا هم سونوتون رو نشون بدم هم یه دارویی برای سرماخوردگیتون بگیرم ازش.فدای گل روی نازت دختر گلم.
8 مهر 1392

عکس های جدید رزا

  اگه گذاشتین ما یه چرت بزنیم   آقا یه بنزین به این کالسکه ی ما بزن . لیتری چند ؟     فای چه ذوقی داره علوس شدن     اینم یه پوزیشن جدید     دختر بندری تو مال منی !     من و استیکرهای اتاقم       پ ، ن : دختر گلم این روزها از زیبا ترین روزهای من و پدرته . هر روز شاهد بزرگ شدنتون هستیم (هر چند که وزن نمیگیرین) اما خوب هر روز یه کار جدید یه حرکت جدید و خاص من و پدرت رو به وجد میاره . براتون صندلی ماشین گرفتیم و وقتی میشینین روش میخواهین کمربند هاشو بخورین . باهاتون بازی آدم خوارها رو میکنیم و وقتی تنها می...
2 مهر 1392

مسابقه آدم خوارها

جدیدا یه مسابقه با هم برگزار میکنیم و اسمشم گذاشتیم مسابقه ی آدم خوارها یا کی کیو زودتر میخوله ؟ دونه دونه اسم تماشاچیا رو میگیم و بعد میگیم با شرکت رزا و مامانش  بعد میگیم یچ دوو سهههههه و بعد شروع میکنیم دهان ها مونو باز میکنیم ولپ همو مثلا گاز میگیریم.وسط مسابقه هم هی جو میدیم و با هیجان میگیم ببینیم کی کیو زودتر تموم میکنه.. خیلی کیف میده. جدیدا هم با دهانتون پوف میکنین و وقتی من میگم موتور رو روشن کن محکم تر صدا در میارین.   پ.ن.1:امروز اولین روزی بود که برگشتم سر کارم نمیدونین وقتی از سر کار برگشتم رزا چی کار میکرد دستشو انداخته بود دور گردنم و دهانش رو چسبونده بود به صورتم به خدا داشت منو میبوسید. طفلکم بیخودی میخندی...
1 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاه نی نی می باشد